نتایج جستجو برای عبارت :

چرا خودشون نیومدن؟

ادم ها چیزای نداشته،
یا چیزایی که با بدبختی به دست اوردن و ممکنه با یه باد هوا از دست بدن
رو خیلی پز میدن.
 
چون میترسن که بزودی از دستشون بره بنابراین سعی میکنن تا وقت یدارنش پزش بدن.
 
ادمای قوی
ادمایی که مطمئن هستن از خودشون
و به خودشون تکیه دارن
 
مطمئنن که هیچی رو بیخودی و بی تلاش به دست نیاوردن پس بیخودی هم از دستش نمیدن.
 
پس خیلی اطمینان دارن به خودشون.
یه عده ای هم هستند که طوری رفتار می کنند که همه جز خودشون احمق به نظر بیان 
فکر می کنند فقط خودشون توانایی انجام یه کاری رو دارند و بقیه همیشه باید نیازمندشون باشند 
فقط خودشون دانای کل هستند و بقیه هیچی نمی فهمند 
کافیه یه بار بدون گفتن بهشون خودتون مشغول به کار بشید و می بینید که نه تنها طرف بهتر از شما نبود و چه بسا داشت فقط به نفع خودش کارهارو پیش می برد 
به جای کمک فقط داشت ازتون استفاده می کرد 
و اون لحظه که دستشون رو می کنی چقدر خوبه !
مردم کی میخوان خودشون و توانایی و صلاحیت خودشون رو باور کنن و دست از این توهین به خودشون بردارن که میگن: « از همه خانوما میخوام بهم رای بدن» یا «از همه همشهریام میخوام بهم رای بدن»؟
یعنی فکر میکنم اگه نخوایم بگیم بالا اومدن و انتخاب بعضی از این مسئولان کم برخوردار از شعور و انسانیت که به مردم توهین میکنن یا نمک به زخم میپاشن و هیچ خاصیتی هم عملا ندارن، قشنگ حاصل چنین دیدگاه  های فضایی هستن!، قطعاً اینکه هنوز چنین باورهایی در این سطح «وجود» دا
 به این شهر کثیف و مزخرف نگاه می کنم و این آدم های بدبخت رو می بینم 
آدم هایی که حتی تو ذهن خودشون هم آزاد نیستند 
حتی جرئت ندارند پیش خودشون به چیز متفاوتی فکر کنند 
همیشه وحشت دارند که یه نفر داره بهشون نگاه می کنه , یه نفر زیر نظرشون گرفته....
این آدم ها اسیر زندان خودشون اند 
دور سرشون زنجیر های نامرئی پیچیده شده
تو این زندان نامرئی بدون اینکه متوجه باشند گیر افتادند 
برده هایی که حتی نمی دونند آزاد نیستند
به این شهر کثیف و مزخرف نگاه می کنم
از همه قمی ها که دوست دارند تا در گروه قم واتساپ شهر خودشون با همشهریای خودشون چت کنند دعوت میکنم که به گروه واتساپ قم بیان و در این گروه فعالیت خودشون رو آغاز کنند.
این گروه برای دورهمی قمی ها ایجاد شده و شما میتونید در این گروه با همشهریا چت دوستانه داشته باشید و سعی کنید که حتما این چت برا اساس اصول گروه باشه تا کسی اذیت نشه.
ما همچنان این گروه رو توسعه میدیم تا افراد با خیال راحت از امکانات گروه بهره مند شوند و در پایان از دوستانی که این گرو
بعضی وقتا آدما بیش از حد به خودشون مینازن،اینجوری میشه که صفت مغرور میچسبه به ته اسمشون
اما گاهی هم آدما برای حفظ جایگاه و احترام گذاشتن به خودشون،مغرور بودن رو انتخاب می کنن و این عالیه
چرا؟چون توی این دنیای گرگ ها اگر مغرور نباشیم،گرگا ما رو با بره اشون ، اشتباه می گیرن.
باید گرگ بود ولی نباید بره گرفت.
هر دو هفته یکبار خانوادگی به کتابخانه قفسه باز نزدیک منزل میریم، بچه‌ ها کتاب‌ جدید برای خودشون انتخاب می کنند و کتابهای هفته گذشته رو تحویل میدن، از این که یک کارت عضویت مختص خودشون دارند و می تونند برای خودشون کتاب‌ انتخاب کنند، حس خوبی دارند. 
عضویت در کتابخانه هزینه زیادی هم نداره: برای بزرگترها سالانه 5 هزار تومن و برای کودکان 2500 تومن.
شما چه پیشنهادی برای یک تفریح و سرگرمی فرهنگی البته‌ ارزون دارید؟ 
زندگی واقعیتیست که باید به خوبی ببینیش و متناسب با خواسته هات جلو بری و زندگی خودت رو بسازی.
ادمها که یکیشون من باشم،بیشتر اوقات میخوان واقعیت رو انکار کنند و خودشون رو جور دیگه ای جلوه بدن،که میدونم این جور دیگه ای جلوه دادن به نوعی فرار از واقعیواقعیت هستش،به جای اینکه با تک تک مسائل زندگیشون روبرو شوند و حسابی بررسی کنند و نقاط قوت و ضعفش رو ببینند و تکلیف خودشون رو روشن کنند و واسه نقاط ضعف شون برنامه بچینند و از اونها اگاه شوند و تقویتش
این زن ها چه حوصله ی ندارند صبح اول صبح آرایش می‌کنند بخدا من صبح ها آب به دست و روم نمیزنم تا تو اتوبوس یا مترو بخوابم! بعدش اینها اینهمه چیز به خودشون میمالند! چرا آخه؟ آدم نمیدونم مشکل از خودش یا از اونها! لعنتی ها بذارید ما زشت ها احساس زشتی مضاعف نکنیم! اینها ساعت ۸ دانشگاه یا محل کار ند از کی بیدار میشند اینقدر. به خودشون میمالند که اینجوری می‌آیند بیرون!
مدت ها از آخرین باری که صفحه ی بلاگفا رو باز کردم و تایپ کردم میگذره گاهی وقت ها نیازه آدمیزاد تاریخ رو دوباره تکرار کنه و برگرده به چیزها و کسایی که روزی رهاشون کرده و قصه ی اونهارو کامل کنه 
اینجارو ساختم چون همه ی ادمها حق دارن جایی رو داشته باشن که بتونن خیلی راحت خودشون باشن و از خودشون بگن 
پس سلام مزرعه ی آفتاب گردون 
بعضیا هم هستن خیلی بی چشم و رو تشریف دارن
خودشون تو قعر حاشیه هستن و آدم رو میکشن توش ولی بعد ادعای فضلشون میشه
اتفاقا کسایی که بیشتر از حاشیه فراری هستن خودشون به شدت درگیرشن.
این قضیه رو به عینه دیدم:)
و واقعا متنفر شدم از این جور آدما امروز:|
================================================
کسایی که کافیه نقطه ضعفت دستشون بیفته تا هی مسخرت کنن
================================================
وای مغزم خراب شد
دلم میخواد گند بزنم به یه سری آدم ها
 
نقش های زندگی آنقدر متفاوتند آن هم در لحظه که گاهی گم می شوی در تغییرشاناما خوبیش اینه که موقت هستنهمه موقت ها هم بد نیستنمثلا درد موقتش خوبهغم و غصه موقتش خوبهدلخوشی هم حتی موقتش خوبهدلتنگی موقتش خوبهولی دلتنگی مگر موقتی می شه؟! دلتنگی انگار همیشگیه، مثل یک زخم کهنه؛ گاهی درد میکنه گاهی ساکت می شه گاهی سرباز می کنه  گاهی ... مثل همون آتش زیر خاکستر.... تظاهر کردن هم همیشه بد نیستمثل تظاهر به خوشحالیتظاهر به آرامشتظاهر به همه چی آرومهتظاهر ب
من باید خیلی در برابر نظرات و انتقادات دیگران خوسنردتر و بی تفاوت تر باشم...
ممکنه هزار نفر بابت یه حرف یا انتخاب من بیان گله کنن اما تا وقتی که من میدونم کارم هیچ نیت بدی توش نبوده نباید خجالت بکشم یا عذاب بکشم یا معذرت خواهی بکنم...
من نباید از پاک کردن ادما از زندگیم بترسم...بعضی خودشون مقدماتو برای حذف خودشون فراهم میکنن....
من باید بیشتر به فکر خودم و ارامش و اعصابم باشم....
یادمه اول دبیرستان که بودم توی کتاب اجتماعی یه بخشی بود که توضیح میداد آدما به ذاته دوست دارن عضوی از یه گروه باشن و این عضوی از یک جریان بودن بهشون حس اعتماد به نفس میده. جمله دقیقا این نبود ولی این برداشت از اون متن سالهاست که توی ذهنم مونده. حتی درست یادم نمیاد اول دییرستان اجتماعی داشتیم یا دارم اشتباه میکنم ولی یادمه که اون بغل یه مطلبی هم راجع به دوستی ها و همراهی های موقت بشریت مثل هم قطاری  نوشته شده بود.
توی تمام این سالها بارها بهم ثا
از آدمایی که انقدر مغرورن که هیچوقت حاضر به عذرخواهی کردن نیستن متنفرم.
ازینایی که در ظاهر مظلومن و همه فکر میکنن هیچوقت کسیو ناراحت نمیکنن اما همه گندی میزنن و نهایتا تو هم صرفا به خاطر شلوغ بودن و مظلوم به نظر نرسیدن!در هر شرایطی آدم بده به نظر میرسی متنفرم!
از اینایی که یه مشت دروغ سرهم میکنن تا اتفاق افتاده رو به نفع خودشون بکنن متنفرم.
از اینایی که کارای بقیه رو هی عیب می گیرن اما خودشون هر کاری دلشون میخواد میکنن متنفرم.
از آدمای خودخواه
دوستان اگر میشه سوالاتتون رو تا حد ممکن عمومی بپرسید اینجوری میتونم همونجا پاسخ بدم و این بسیار راحت تره . وقتی سوالات خصوصی پرسیده میشه و حتی ایمیل هم نداره من جواب رو به کجا بفرستم ؟
بعضی از دوستان سوال خصوصی میپرسن و هیچ راه ارتباطی قرار نمیدن یا اگر هم ایمیل میذارن خودشون ایمیل خودشون رو چک نمیکنن
واقعا نمیدونم با بعضی از آدما باید چیکار کرد و چجوری رفتار کرد!
وقتی ازت کاری میخوان واسش وقت تعیین میکنن که چه روزی بهم تحویل میدی و کی آماده میشه و...
گاهی پول قرض میگیرن و همون لحظه هم میخوان!
ولی موقع پرداخت هزینه ی انجام کار یا پرداخت قرضشون که میشه خودشونو میزنن به اون راه.. گاهی غیب میشن!
ولی از حالا عین خودشون رفتار میکنم..چی فکر کردن پیش خودشون!
خوش حساب باش تا بازم کارت راه بیفته...
 
خب بیاید همینجا همون کسایی که واقعا این واژه براشون عجیب و ناملموسه.
اینجا وبلاگ خودمه و من دوست دارم نظر شخصیم رو درباره این افراد بنویسم.
اصولا وقتی یه کلمه اینقدر براتون جنبه کنجکاوی و طنز داره؛ انگار مثلا گفتی سیب لاکپشتی و صندلی مغناطیسی. همینقدر براتون عجیبه.
این دسته از افراد دو رو دارن  اکثرا: خب اینکه ه واقعا نمیدونن و ندونستن شون دست خودشون نیست. در عین حال خودشون میخوان که ندونن خودشون دارن انتخاب میکنن که اطلاعات روانشناسی شون د
از بزرگی پرسیدم:
هزاران هزار نفر روزانه به حرم میان
این همه نمازخوان
این همه قرآن خوان
این همه آدم هر روز سر صبح کنار ضریح امام رضا ع در حال عبادت
 
پس چرا اوضاع معنوی جامعه اینه؟
 
پاسخ زیبایی داد؟
برای خدا میان یا برای حاجت های شخصی خودشون؟
متاسفانه حرم رو با قمارخونه اشتباه گرفتن(میان که مشکلات خودشون حل بشه نه اینکه بندگی خالص کنن)
نماز می خونم به شرطی که ... حاجت ۱ و ۲ و ۳ من رو خدا بده
میام حرم به شرطی که ... حاجت ۱ و ۲و ۳ من رو خدا بده
 
 
سلام ...
 
خیلی وقته هر وقت تصمیم به نوشتن می گیرم ، کمتر از نیم ساعت بعدش ، روبه روی خودم ، یه کاغذ میبینم که پر شده از شاعرانه ها ...
اصلا انگار نوشته هایی که سرشار از واژه هستن ، از هر حسی خالی ان ...
اونقدر که حوصله ی آدم ها رو سر می برن ...
اونقدر که  لحظه های تلاقی نگاه ها رو سوخت می کنن ...
این توضیح های اضافه حتی میتونن کلام ملیح آدم ها رو به یه مسیر دیگه ببرن...
توضیح اضافه
توضیح اضافه
توضیح اضافه
""""" توضیح اضافه ممنوع """""
آدما باید یاد بگیرن حرف ها
اینکه رفیق باشم برام سخت نیستمیدونی کجاش سخته؟
اونجا که از آدم خوبه ی داستان بودن خسته ای ولی حتی یه شونه واسه گریه کردن نداری
اونجا که همه به روابطتت و دوستات حسودیشون میشه ولی تو حتی نمیتونی به یکیشون بگی چه مرگته
اونجا که گریه هاشون رو بغل کردی ولی تا میای از خودت بگی، میخوری به یه دیوار محکم.
آدما دوست دارن از خودشون حرف بزنن از خودشون بگن، حتی از تو بگن از روابطشون بگن، ولی نشنون..
.
.
دیشب دلم گرفت
دیشب تنها نبودم، ولی تنهایی گریه کردم..
همیشه در کتابها میخونیم و در قصه ها می شنویم که یک اتفاق میتونه زندگی آدمها رو عوض کنه و شاید حتی ناتوان باشیم از درک کردن عمق این تغییر و تحول.
حداقل برای من که اینطور بود. هیچ وقت نتونستم متوجه بشم تغییر زندگی یک فرد تنها با یک اتفاق میتونه چه ابعاد گسترده ای داشته باشه- تا به امروز.
امروز متوجه شدم که دیدم به همه چیز عوض شده. انگار برای درک هر موضوعی باید از اول بهش فکر کنم. ابعاد جدیدی رو میتونم ببینم. این البته نتیجه مستقیم اتفاقی که برای من
آقای ر  چند وقتی هست از زندگیم حذف شده و رفته تو کون خر. خدارو شکربلاکش کردم.
مردای ایرانی فقط به بهانه آشنا بودن یه اسمی رو خودشون و رابطه میذارن که راحت تر بکن بکن راه بندازن. مثلا مث آقای ر بگن که دخترم ما پدر و دختر هستیم!
بابا های واقعی ایرانی اصن توجه خاصی به دخترشون ندارن مگه اینکه دختر وابسته باشه.
خیلی راحتترن که دخترشون رو چند وقت نبینن که خدایی نکرده خرج و مخارج شون بالا نره و دختر ازشون پول بخواد.
بابا ها خودشون دیگه بابا نیستن. این ع
امروز رفتم نمایشگاه کتاب کلا 40 دقیقه تقریبا داخل شبستان چرخیدم ...
فقط یه کتاب سفر شهادت امام موسی صدرو خریدم...
تو این غرفه هم حورا صدر دختر امام موسی صدر رو دیدم(که برای من داخل کتاب رو امضا کردند) ...
خودشون غافلگیر شدند انگار ،که ازشون امضا گرفتم...
نمی دونم شاید اشتباه کردم ولی خیلی خوش حالم...
و همچنین اقای زائری رو دیدم. خیلی دلم می خواست باهاشون صحبت کنم ولی حسش نبود...
کلا خیلی حرف با هاشون دارم....
به قول حضرت اقا مخاطب بسیاری از باید ها خودشو
خیلی کوتاه و مختصر میگم چالش از چه قراره. 
من یه جمله مینویسم، شما اون جمله رو ( همون مقصود ) به شکل دیگه‌ای، ترجیحاً ادبی، بیان کنید توی نظرات. قراره یکم کله‌هامونو به کار بندازیم، از خلاقیتمون بهره ببریم و "متفاوت فکر کنیم"
شمایی که رد میشی نظر نمیذاری D: نظر بذار اینجا رو
چالش رو هم وبلاگ "یک مسلمان" شروع کرده و همه دعوتن، به اینکه توی وب خودشون، پستی با این عنوان بذارن و جمله‌ی مد نظر خودشون رو بنویسن. 
جمله‌ی من اینه : 
بنزین گران شد
:)))) چیه
آدم‌هایی که بقیه رو درک میکنن و حواسشون به بقیه هم هست، دو هیچ جلوتر از آدم‌هایی هستن که به جز خودشون احدی رو تو این دنیا نمی‌بینن! اونا که فرقی بین مال خودشون و اموال بقیه نمی‌بینن، اگر آئینه ماشینی کنار خیابونِ پررفت و آمد می‌بینن به سمت داخل ماشین میچرخوننش، اونا که اگه پول کسی زمین میفته بهش میگن، اونا که درک میکنن این روزا جور کردن مدارک گم‌شده چقدر سخته و اگه کیف مدارک رو زمین می‌بینن برش میدارن تا یه جوری به صاحبش برسونن! 
ادامه مط
سلام
با تشکر از خانوم فاطمه از وبلاگ "بلاگی از آنِ خود" که منو دعوت کردند!اینجا قراره چند تا چیز از "بیان"بخوام تا به خودشون سر و سامون بدند.
اولین چیز به نظرم راه اندازی اپ اندروید و آی او اسِ که واسه ما انسان های سر به زیرِ گوشی به دست واجب به نظر میرسه.
دومین چیز به نظرم یکم تبلیغات کار خودشون تو فضاهای دیگه اس!من خودم تاحالا تبلیغی از بیان ندیدم هر چند شاید واقعا بنده خداها اینقدر درآمد ندارند که تبلیغ کنند!
چیز دیگه ای ندارم الان!لطفا هر کسی
چه خواب ویردی بود. یه آرامشی که قبلا تجربه کرده بودم توش حس می‌کردم. چهره‌ها فرق داشت ولی انگار آدم‌ها همون آدم‌های آشنا بودن.از ته دل می‌خندیدم. با اعتماد بنفس. بی ترس از خندیدن. با دهان باز. بلند. عمیق. و یه نفر داشت برای خنده‌های من ذوق می‌کرد. و می‌خندید. تو یه آشپزخونه داشتیم یه چیزی می‌پختیم. تو یه جا شبیه کلیسا. خیلی ویرد. ولی آرامش داشت.
 
+ من هیچ جای زندگیم به آسیب رسوندن به خودم فکر نکرده‌م. شاید به طرق غیرمستقیم یا ناخودآگاه این کا
لاک فیروزه ایم یه مدتیه سفت شده و نمیشه ازش استفاده کرد :( دلم گرفته ، یعنی دیشب ن حالمو گرفت ، این هفته خوب شروع شده بود ولی مثل اینکه من نمیتونم چند روز پشت سر هم خوشحال زندگی کنم ، دلم  یه لاک آبی کمرنگ که حالت صدفی داشته باشه میخواد :(
+: میدونید ؟ مهم نیست که یه دختر 23 ساله در مقابل یه پسر 15 ساله تو این جامعه حرفش خیلی بی ارزش تره ، برام مهم نیست کسی جنس مونث رو آدم حساب نمیکنه ، برام مهم نیست دنیا چقدر حق دختر ها و زن ها رو خورده ، برام مهم نیست
انگار باید بد شد
تنها بذاری ادمارو.رها به حال خودشون.
دورشی از همه.خستم از خوبی کردن و بد دیدن
خسته از رفتارای تکراری
خسته از بدی دیدنو خوبی کردن
خسته از بودن اجباری
خسته از ادمای اجباری
خسته از ترس بد شدن خوبا
خسته از همه چی
دلم تنهایی میخواد
یه جای دور از ادما
دور از دردای بچگانه 
دور از خواسته های کوچیک
جاییکه که کسی کوچیک فک نکنه
جاییکه هیچکی سرش تو کار بقیه نباشه
دور از ادمای بیکار و بی یار
اوناییکه که تموم دغدشون پیدا کردن یاره تا بعدش هم
دلایل مهریه سنگین؟تضمین ،یا آداب و رسومیا به قول یه سری واسه ارزش گذاری روی خودشون و کسب احترام...!نمی دونم...؟ چیز دیگه ای از قلم افتاده..‌؟مهریه سنگین تو خونواده های پولدار  منتهی میشه به فضایل مالی خانواده ها؛ خانواده ها باید هم کفو باشن اما به قول خودشون دختر و پسر باید تو فخر فروشی هم شان باشند و تبدیل بشن به ویترین مغازه؛ جهیزیه زیاد انتظار مهریه رو هم بالا می بره...حالا این یه توافقه بین اون دسته آدمای فخر فروش  اما... فکرشو بکنین... یه عده
حقیقتش
دنیا قاعدتا باید خیلی ساده تر ازینی باشه که مردم ما توی ایران
یا مردم ایران ما توی خارج دارن تجربه میکنن
اینکه همش بک اپ پلن داشته باشی همش مثل مارکو پولو ازین کشور بری اون کشور هر جا پا میذاری برنامه های مهاجرت رو عوض کنن
حتی اونایی که پاسپورت دارن وضعشون بهتر از ماها نیست
توی شت و بدبختی خودشون گرفتارن
زندگی باید قاعدتا خیلی ساده تر ازینها میبود.
یه مشت کسخل دارن به دنیا ریاست میکنن و میلیارد میلیارد ادم رو درگیر حماقت خودشون کردن.
آدمای که فقط بلدن گلایه کنن..نه از دنیا ها..از تو...
خودشون ی قدم هم برنمیدارن و منتظرن تو صد قدم براشون برداری...
همونایی که اگه جای 100 قدم،99 تا برداشته باشی،آه و ناله میکنن و ادای بدبخت ترینا رو درمیارن..
شما ها خسته نشدید از آدمایی که حالتونو بهم بزنن از خودتون..
سادگی و مهربونیتون..
از اینکه اینهمه دوسشون دارید..
نمیدونم چرا انقدر از این آدما اطرافم هست...
فقط میدونم دیگه اونقدر بریدم که برام مهم نباشه چه بلایی سر ذهنیتشون نسبت به من میاد...
چون ر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
چه چرت و مزخرف . به دنیا میای کلی آدم میبینی
مثل بقیه زندگی میکنی . دانشگاه میری مدرسه میری کار میکنی
ازدواج میکنی و بعد در یه روزی که خودم انتظارشو نداری میمیری
چی مزخرف تر از این
همه توی یه چرخه ی ثابت گیر کردن و کاری از دستش بر نمیاد
عده ای خودشون رو گول میزنن فک میکنن با این که لحظه هاشون رو خوش باشن دارن زندگی می کنن و لذت باعث میشه عمرشون هدر نره
ولی کسی نیست که بتونه بگه من تمام عمرم رو فقط لذت بردم از ز
شما هم وقتی دلتون گرفته یاد تموم نامهربونی ها ی دنیا میفتین؟چرا بعضی ها دلشون میخواد کل دنیا مهربون باشن..؟
شاید خیلی بچه ان..!
ی چیز دیگه..
تا حالا فک کردین ‌ک چقد ما کوچیکیم..؟!نسبت ب کهکشان..!
و کهکشان نسبت ب کل مجموعه هستی..
شاید از ی پرز تو هوا هم کمتر باشیم...!
نمیدونم خدا چجوری حواسش ب همه چی هست ..چه خدای خوبی داریم ک حواسش ب ما هست و مراقبمونه..شاید تو پرز  های ک خودمون تو هوا میبینیم یا تو ی برگ گل هم همچین دنیایی باشه و مثل ما آدما زندگی میکن
انسان های سالم همیشه به خودشون اهمیت میدن و سعی میکنن با دنبال کردن یک سبک زندگی سالم، از خودشون مراقبت کنن. یکی از عواملی که نقش مهمی در سلامتی ما بازی میکنه، تغذیه هست. از اونجایی که دانش آموزها ساعت های زیادی از روز رو در مدرسه میگذرونن، در این مطلب تعدادی از خوراکی های سالم مناسب مدرسه رو پیشنهاد کردیم. میتونین ازشون ایده بگیرین و برای سایر دانش آموزهایی که میشناسین بفرستین تا به سلامتی اون ها هم کمک کنین.
سختیه توی خونه پدر و مادر زندگی کردن و بچه ی ته تغاری بودن اینه که بقیه متاهلای خونواده دیگه دعوا های ریز و درشت خودشونم یه سرش رو میکشن توی خونه ی بزرگترا و گند میزنن به روح و روان و دو دیقه راحت توی خونه نشستنت. بچه دار هم که بشن بدتر دیگه، میارن بچه هاشونم میفرستن خونه ی پدربزرگ مادربزرگ، خودشون میرن پی خوش گذرونیشون؛ اصلا خوش گذرونی نه پی کارا و گرفتاریای خودشون. اونوقت باید دعوای فسقلی هاشونم تحمل کرد، مواظبشونم بود که یه وقت نخورن به در
به نام خداصفر. به نظرم دیگه نیاز نیست توضیح بدم وقتی میگم خونه موندن و بیرون نرفتن، منظورم برای کار غیرضروری بیرون نرفتن هست! یا حتی نیاز نیست بیام توضیح بدم توی این شرایط چه کارهایی توی دسته ضروری هست و چه کارهایی توی دسته غیرضروری!یک. خطاب به هم‌وطنانی که گفتند: "چرا منت توی خونه موندنتون رو سر ما می‌گذارید؟ شما برای سلامتی خودتون خونه موندید!"بله ما برای حفظ سلامتی خودمون و عزیزان‌مون خونه موندیم! ولی اگه تعداد این افراد توی خونه بمون بی
عمده افرادی که می شناسم از جمله خودم دچار ضعف بزرگی بنام انداختن تقصیر به گردن دیگری هستیم ، یعنی شده زمین و زمان را به هم می دوزیم تا به طرف مقابل اثبات کنیم که من مقصر نیستم ! این دیگری صرفا یک شخص نیست بلکه هر چیزی می تواند باشد مثل روزگار ، شانس ، گربه ی سر کوچه ، درخت همسایه و امثالهم ..بعضی ها در جریان این موضوع هستن و حداقل خودشون هم که شده می دونن دارن سر خودشون شیره می مالن اما بعضی ها نه ؛ یعنی چنان با اطمینان و اعتماد به نفس از علت هایی ک
دیروز برای ساعاتی اینترنت وصل بود ولی بازم قطعش کردن. خبرهای رسیده (سایت باشگاه خبرنگاران جوان) حاکی از این هست که اینترنت بسیاری از شهرها هنوز قطع هست و تنها برخی شهرها و به صورت قطره چکانی وصل شدن.
حالا وزیرِ قطعِ ارتباطات گفته بود که: تا پایان امشب مشکل اینترنت برطرف میشه! (منظورشون پایان دیشب بود).
حالا امروز سوم آذر ماه هست و ما از طبیعی ترین حقمون که داشتن اینترنت آزاد هست محروم هستیم.
و سالهاست که به این نتیجه رسیدم: وقتی سخنی از امنیت به
برای یه عده ادم
چهل سالگی سنی هست که به بلوغ میرسن و قابل تحمل میشن
برای یه عده چهل و یک
برای بعضیا چهل و دو
 
برای بعضی از ادمها نیازه که تا شصت سالگی تجربه کنن، تا بزرگ شن
 
برای بعضیا سی سالگی کافی و زیادی هست
 
بعضی از ادمها باید تا هفتاد و پنج سالگی تجربه کنن تا بزرگ بشن
 
بعضیا هم هیچوقت بزرگ نمیشن. تا لحظه مرگشون یه ادم غیر قابل تحمل، خودخواه، دیکتاتور، و مزخرف میمونن. 
 
میخوام بگم، 
سن مهم نیست.
 
مهم اون رشد و بلوغی هست که باید داشته باشی
وقتی به گروههای واتساپی نگاه میکردم دیدم که ما کرمانشاهیا تو واتساپ گروه ندارم و برای همین تصمیم گرفتم تا خودم توی واتساپ گروه بزنم و گروه واتساپ کرمانشاه را راه اندازی کردم.
از همه کرمانشاهیا و دختر پسرای کرمانشاهی درخواست دارم که به گروه واتساپ کرمانشاه بیان و با دیگر دوستان خودشون آشنا بشن، در این گروه بجه های واتساپی استان کرمانشاه هستند.
خیلی عالی میشه گروه وقتی حضور همه کرمانشاهیا رو تو گروه ببینم، کرمانشاهیا میتونند تو گروه دوست پ
هوراااااااااااا
خیلی نازی خیلی مهربونی، خیلی خوبی
آخ که چقدر منتظر بودم به اون خانواده کمک کنی...چقدر نگران اون وضعیتی بودم که شنیدم...فقر شدید...تا حدی که پول قرض بگیرن برای خریدن یه پاکت خرما، که هم خودشون بخورن هم بچه شون، که پول خریدن هیچی دیگه نداشتن...
 
خیلیا وسیله ی تو شدن برای کمک به اونا
یکی هم بهم خبر خوب حل شدن مشکلشونو داد
ممنونم که از لطف بیکرانت به اونا هم کمک میکنی، میدونم برات مهم بود که دست رد به سینه ی بنده ی محتاجت نزنن، میدونم
اون زمانی که اینترنت بین المللی داشتیم (یادش بخیر...)، یک سایتی رو پیدا کرده بودم که میتونستی نامه ای به چند سال آینده ت بنویسی، ایده ی جالبی اومد به نظرم ... اینکه بتونم خطاب به خودِ ده سال بزرگترم نامه بنویسم ، باهاش حرف بزنم، حس ها و اهداف و حتی دغدغه هامو بهش بگم، بهش بگم میخوام چجوری ببینمش و ...
یک قسمتی هم داشت که میتونستی نامه های آدم های ناشناس به خودشون رو بخونی ... بعضی از نامه ها دیلیور شده و بعضی نه! 
خیلی هیجان داشتم که برای خودِ بزرگت
اون زمانی که اینترنت بین المللی داشتیم (یادش بخیر...)، یک سایتی رو پیدا کرده بودم که میتونستی نامه ای به چند سال آینده ت بنویسی، ایده ی جالبی اومد به نظرم ... اینکه بتونم خطاب به خودِ ده سال بزرگترم نامه بنویسم ، باهاش حرف بزنم، حس ها و اهداف و حتی دغدغه هامو بهش بگم، بهش بگم میخوام چجوری ببینمش و ...
یک قسمتی هم داشت که میتونستی نامه های آدم های ناشناس به خودشون رو بخونی ... بعضی از نامه ها دیلیور شده و بعضی نه! 
خیلی هیجان داشتم که برای خودِ بزرگت
نمی گم آدم حسودی نیستم هستم ولی خودم رو کنترل میکنم و به خودم میگم نردبان زندگی تو با دیگران فرق میکنه امشب آدم هایی رو دیدم که با تمام وجود حس کردم چقدر از تک تکشون بیزارم آدم هایی که فقط خودشون رو میبینن به خودشون اجازه میدن به حریم خصوصی دیگران وارد بشن توهین کنن تا طرف مقابل رو کوچیک کنن تا عقده حقارت خودشون رو آروم کنن و نمی دونن من امشب شاید برنجم یا حتی دلم بشنکه ولی یک چیز مسلمه این آدم که اینقدر میتونه یکی رو آزار بده چند برابر داره از
با خودم می‌گم لابد آدم‌های چاق یا خوش‌اشتها آدم‌های شادتری هستن، یا مثلاً با خودشون مهربون‌ترن؛ مثلاً همین‌طور که دو تا کلوچه و لیوان چای‌شون جلوشونه و از پنجره بیرون رو می‌بینن، وقتی نگاه‌شون خیره می‌مونه به دود دودکش ساختمون روبه‌رو و با خودشون می‌گن، ببین چه سوزی داره دلش که تو این برف و سرما هنوز داغی‌اش رو داره، آره شاید تو همین حالت یه‌سری گفته‌ها و نگفته‌ها، دیده‌ها و ندیده‌ها، شنیده‌ها و نشنیده‌ها هم تو سرشون بالا‌پا
زنگ تفریح بود که به مدرسه رسیدم. چندتا از بچه‌ها در جنب و جوش بودند و بحث کمک به سیل‌زده ها در آن‌ها گُل گرفته بود. تصمیم گرفته بودند از چاشت روزانه و پول توجیبی خودشون بزنند و به مردم سیل‌زده کمک کنند. دور معاون تربیتی خودشون جمع شده بودند و یکی یکی پول‌هاشون رو به ایشون می‌دادند. همان زنگ با کارتون، صندوقی درست کردند و از معاونین و معلمان خواستند در کلاس‌ها بچرخند. ایده قشنگ این چند نوجوان کلاس پنجمی شهرک غربی تبدیل شد به #سیل_محبت و مهرب
این گروه رو درست کردم تا دوستان قزوینی با دیگر دختر پسرای قزوینی چتی دوستانه داشته باشند و از چت کردن با دوستان خودشون لذت ببرند و همچنین این گروه برای تبلیغات شهر قزوین هم خیلی مناسب است و چت کردن در این محیط لذت بخش است.
جت و گپ در واتساپ برای قزوینی ها جزو بهترین ها می باشد و از همه علاقمندان دعوت میشه که به قوانین گروه واتساپ قزوین احترام بزران و با دوستان خودشون صمیمی باشند.
گروه واتساپ قزوینی ها در تلاش هست تا دوستان قزوینی رو در کنار هم
اکثر آدما دچار نوعی مرضن
اصرار میکنن بیان تو زندگیت
اصرار میکنن که بمونن
و بعد مدام آزارت میدن
از مواضع خودشون بهیچ وجه حاضر نیستن پایین بیان اما انتظار دارن تو خیلی از ارزشهاتو زیر پا بذاری به خاطرشون!!
حالا این خاطر معلوم نیست تا کی قراره باشه اصلا؟؟!!
طوری وانمود میکنن که فقط خودشون درد کشیدن یا گرفتاری دارن و اون گرفتاریا هم خیلی بزرگن و میخوان تمام غم و غصه هاشونو رو سر شما خراب کنن و شما هم باید هرطوری و به هر قیمتی شده حالشونو خوب کنین.
فکر کنم 3-4 سال پیش بود این رو سمبل کردم.
اون زمان یکی از صحنه‌های اعدام بازی اساسین‌ کرید رو در نظر گرفته بودم و خب تا امروز هم اسم نداشت  دیگه گفتم اینجا می‌ذارمش یه اسمی هم براش انتخاب کنیم 
یادم نیست به چه برنامه‌ای این رو تولید کردم. فقط هر وقت که موسیقی رو پلی می‌کنم یادم میاد موقع ساختنش چه چیزی رو تصور می‌کردم.
دیگه جوان بودیم، خام و بیکار!!!
Wild Imagination
Amirhossein
:))
 
طبل‌ها نواخته می‌شوند و یک اساسین را برای اعدام به سمت چوبه دار می‌برند.
دوستان بندری و جنوبی هم میتوانند در گروه واتساپ شهر خودشون و با همشهریای خودشون چت دوستانه داشته باشند و از دوزهمی در واتساپ لذت ببرند و ما خیلی خوشحال هستیم که این گروه رو ایجاد کردیم.
گروه واتساپ بندرعباس با تلاش زیاد دوستان ایجاد شده است و هدف آن نیز دورهمی شما بندریها بوده و از همه دختر خانم ها و اقا پسرها که دوست دارند تا در اپلیکیش واتساپ با هم چت کنند دعوت میشه که به گروه بیان.
این گروه چت واتساپ بندری یکی از موفقترین گروههایی بوده که م
خدا درحالی که غمگین و بغض الود به عکس هایی که از زمین مخابره شده بود نگاه میکرد به جبرئیل گفت :
چطور‌همچین موجودی رو خلق کردم و بخاطرش فرشته ای رو از درگاهم روندم که هفت هزار سال عبادتم کرده بود
به عکس های کودکان غرق در خون نگاه کرد و گفت چطور کائنات رو وادار کنم بهشون رحم کنن وقتی خودشون به خودشون رحم نمیکنن؟ نگاهی به جبرئل انداخت و دید درگیر دستگاه مخابره عکس های زمینه با خودش گفت
جبرئیل نمیفهمه
نمیفهمه چقدر عاشق موجودی باشی و اون اینقدر
از 10 روز پیش دارم برنامه های تولد آبجیمو میریزم، وقتی نتونی کسی رو بغلش کنی بهش تبریکت تولد بگی و کلی باهات فاصله داره دست به دامان اینترنت و ویدیو میشی:(قرار شد خانوادمون +دوستای صمیمی آبجیم یه ویدیو از خودشون بگیرن و تولدش تبریک بگن بعد همه این ویدیو ها رو پشت هم بزاریم تا براش بفرستم:)
هماهنگ کردن با این همه ادم که ویدیو از خودشون بگیرن بفرستن سخته چون خیلی لفتش میدن 11 روز مونده به تولد آبجیم ولی نمیدونم چرا قبول نمیکنن که ادیت کردن این وید
اینکه یه نفر یا یه قشری از جامعه، یک رفتاری رو نسبت به خودشون ناپسند بدونن و بی احترامی وظلم در حق خودشون بدونن
ولی در موقعیت مشابه همون رفتار مذموم رو از خودشون بروزمیدن برام غیرقابل پذیرشه
هیچ توجیهی نمیتونه افراد رو از تناقض زشت رفتاری و فکری شون تبرئه کنه
نمونه اش فضولی تو سبک زندگی دخترا و قضاوت کردنشون و تعیین و تکلیف های عُرفی مَن درآوردی براشون
ولی اگه یکی به یه رفتار یا ایده‌آل های پسرا نقدی وارد کنه عین این بچه تُغس هایی که موقع
هیچوقت نمیتونم آدمهایی رو درک کنم که بین خانواده خودشون و همسرسون فرق میذارن نمیفهمم مگر مفهموم مادر و پدر فرق داره؟مگر نه اینکه هر مادر و پدری برای خوشبختی فرزنداشون از جوانی و لذت های خودشون خیلی وقت ها میزنن تا ما به جایی برسیم 
مگر غیر از اینه که هر مادر و پدری همیشه پست و تکیه گاه بچه هاشون هستند !
هرچقدر که والدین شما برای شما زحمت کشیدن قطعا والدین همسرتون هم برای همسرتون زحمت کشیدن و شده همین فردی که قرار شده زندگی و آینده شما رو تامی
هیچوقت نمیتونم آدمهایی رو درک کنم که بین خانواده خودشون و همسرسون فرق میذارن نمیفهمم مگر مفهموم مادر و پدر فرق داره؟مگر نه اینکه هر مادر و پدری برای خوشبختی فرزنداشون از جوانی و لذت های خودشون خیلی وقت ها میزنن تا ما به جایی برسیم 
مگر غیر از اینه که هر مادر و پدری همیشه پست و تکیه گاه بچه هاشون هستند !
هرچقدر که والدین شما برای شما زحمت کشیدن قطعا والدین همسرتون هم برای همسرتون زحمت کشیدن و شده همین فردی که قرار شده زندگی و آینده شما رو تامی
عبدالناصر همتی، رئیس‌کل بانک‌مرکزی، گفته:
«پیشنهاد بانک مرکزی برای دادن وام یک‌ میلیون‌ تومانی اعتبار خرید به ۲۳ میلیون خانوار یارانه‌بگیر، وامی با نرخ [سود] ۱۲ درصد و بازپرداخت ۲۴ ماهه با تنفس چهارماهه بوده که به ‌تصویب ستاد اقتصادی دولت رسیده و به‌سرعت اجرا می‌شود.»
یعنی بعبارتی از بدبختیِ مردم تو این گرفتاریِ منحوسِ کویید19  هم با سود 12درصد، به فکر منافع خودشون هستن. درسته که تو جیب خودشون نمیره ولی تجربه نشون داده که یه روزی میرن ج
تقصیر هیچ کس به جز خودشون نیست که مردم عادت دارن توی فهمیدن حرف های دیگران ، به طور زیاده روی گونه ای از پس زمینه های فکری و تجربیات شخصی خودشون کمک بگیرن :/ تقصیر من نیست که تو حرفای من رو با پس‌زمینه ی فکری خودت ترجمه می‌کنی :/ تقصیر من نیست که تو فکر می‌کنی بهت توهین شده یا اینکه من دارم حرف غیر منطقی میزنم :/ و تقصیر من نیست که بلافاصله بعد از بیرون پریدن حرف از دهان ، مرگِ گوینده اتفاق میفته:// و مردم به این موضوع هیچ توجهی ندارن که هیچ ، نمیخ
تقصیر هیچ کس به جز خودشون نیست که مردم عادت دارن توی فهمیدن حرف های دیگران ، به طور زیاده روی گونه ای از پس زمینه های فکری و تجربیات شخصی خودشون کمک بگیرن :/ تقصیر من نیست که تو حرفای من رو با پس‌زمینه ی فکری خودت ترجمه می‌کنی :/ تقصیر من نیست که تو فکر می‌کنی بهت توهین شده یا اینکه من دارم حرف غیر منطقی میزنم :/ و تقصیر من نیست که بلافاصله بعد از بیرون پریدن حرف از دهان ، مرگِ گوینده اتفاق میفته:// و مردم به این موضوع هیچ توجهی ندارن که هیچ ، نمیخ
میل به ساخت چیزی داشتم و این وبلاگ ساخته شد. یعنی مثل بچه‌دار شدن بعضی زوج‌ها؟! به هدف رنگ و لعاب‌دادن به زندگی یکنواخت شده و محکم‌‌کردن روابط بین زن و شوهر؟! برای ناپدید‌کردن تنهایی آشکار شده؟! یا اینکه به این نتیجه رسیدم که چیز‌هایی در وجودم ارزشمنده که می‌خوام به واسطه غریزه طبیعی‌ام در موجود زنده دیگری از وجود خودم به ارث بزارم؟! یا عاقلانه و منطقی با درایت و تدبر با تمام عشقی که به زندگی و کائنات دارم می‌خوام این وبلاگ را بسازم و تا
شما ممکنه از دور به اینها نگاه کنین، و بگین عجب آدمای بدبختی هستن اینها خب!
حقیقت اینه که، ما اینطوری فکر میکنیم.
ولی اینها خودشون این راه رو انتخاب کردن.
و خوشحال هستن.
یعنی تنهایی رو به بودن با آدمای بسیاری ترجیح میدن.
یعنی یا یکی تو زندگیشون پیدا میشن، و اون رو عوض میکنن و یه عروسک برای خودشون میسازن، یا که قطع رابطه میکنن با تمام جهان هستی، و تنها میمونن. جالبه که وقتی میخوان بقیه رو عوض کنن، همه ش به خودشون و اون میگن: من تو رو برای خودت عوض
این واژه به نظرم خیلی مفهوم نیست و باید بیشتر توضیح داده بشه. بنده به خیلی از این دوستان که خودشون رو فعال فضای مجازی می دونند و خیلیاشونم برای هم خوب نوشابه باز می کنند واقعاً انتقاد دارم؛ مخصوصاً به طلبه های بزرگوار که چندتاشون واقعاً شُهره هستند در فضای مجازی.
انتقاد اصلیم هم اینه که برخی از این دوستان کلی وقت می ذارن برای شبکه های اجتماعی به نوعی که بنده ی حقیر وقتی زمانی که این دوستان صرف این موضوعات می کنند و محتواهایی که نشر می دهند رو
۱. یه شیرازی دو تا خوراکی رو نباید جز تو شیراز، جای دیگه‌ای بخوره! فالوده و آش سبزی!
۲. برایان تریسی تو یکی از کتاباش گفته بود که ماشینتون رو به دانشکده کسب علم تبدیل کنید. کتابای صوتی و سخنرانی و ... گوش کنید. به نظرم فکر خوبیه، شمام استفاده کنید :)
۳. بی‌نهایت منتظرم برسم خونه و این یه عالمه فکری که تو سرم‌ه رو عملی کنم!
۴. چرا آدما معمولا متوجه رفتارای خودشون نیستن؟؟ آدمایی که هزارتا انتقاد از دیگران دارن و هر هزارتا رو توی رفتار و اخلاق خودش
1.تغییر در رفتار دخترها و حس اینکه دارن بزرگ میشن، چیزی نیست که مثلا فلان روز و فلان ساعت بفهمی و به چشم ببینی.خیلی زیر پوستی و آروم اتفاق می افته.یه روز به خودت میای و میبینی عه این کارو هم خودشون انجام دادن و فلان رفتارشون چقدر عوض شده.مثلا دیروز بعد از بازی با دوچرخه و کامیون تو حیاط خودشون اومدن و داوطلبانه بدون حضور من رفتن دوش گرفتن و بعد خودشون خشک کردن و لباس پوشیدن و موهاشونو شونه کردن(البته شامپو نمیزنن بعضی وقتا و کلی هم بهم میریزن ح
از نظر من وجود هر دختر مثل یه مروارید خیلی قیمتی می مونه ، باید برای مدّتی توی صدف بمونه تا قیمتش بره بالا و بالاتر .. تا این که روزی برسه و با ازدواج کردنش این صدف باز بشه و زیبایی مروارید برای مَحرَم ترین فرد زندگیش نمایان و عرضه بشه !
امّا بد زمونه ای شده ، این مروارید های باارزش خیلی زود دارن خودشون رو عرضه می کنن اون هم نه برای همسر بلکه فقط با یک بیرون رفتنِ توی خیابون حداقل برای 100 مرد !! در عجبم که چرا اکثر چنین مرواریدهایی هیچ وقت از خودشو
از وقتی یادم میاد توی فضای مجازی
بودم.یادمه یازده سالم بود که شروع کردم توی بلاگفا نوشتن. بعدش که گوشی
وارد زندیم شد و شدم درگیر لاین و وایبر و در ادامه اینستاگرام و تلگرام و
تویییتر....
عاشق نویسندگی ام و قطعا از دوماه دیگه خیلی خیلی حرفه ای دنبالش
میکنم اما الان اسیر کنکورم!نه اینکه فکر کنین خیلی میخونما نه اصلا قبلنا
خیلی درسم خوب بود اما الان به همه چی شک کردم و رشتمو دوست ندارم فقط دلم
میخواد از بند کنکور رها بشم
بین فضاهای مجاز ی تو این
سلام
به من میگن خبر نخون... خوب میشه بی خبر موند از حال عزیزانی که مرتب سفارش دعا می کردن براشون، از حاج احمد خسروی و ... ( روحشون شاد)
چند بار نوشتم و ارسال نکردم، اما نتونستم نگم به قم و مردم قم و مخصوصا طلبه‌ها این‌ چند وقت خیلی جفا شد... بارها دلم خواست نفرین‌کنم اون‌هایی رو که هر چه لیاقت خودشون بود به این مردم نسبت دادن، اما گفتم جاهلن...
اما تو قم اوضاع خوب نیست، از کم کاری‌های دولت و ... بگذریم، مردم خودشون شروع کردن به داد خودشون برسند!
مثل
چند روز قبل رفتم گنجینه #دفاع_مقدس در شهر #کرمان . حرم شهدای گمنام در بخش ورودی چند دقیقه‌ای نشستم و بعد رفتم برای #نماز_جمعه .موقع رفتن این بنرو رو دیدم #عقد #ازدواج
خداوند به فرد یا افرادی که چنین ایده زیبا و نابی رو انجام میدن خیر و خوبی و معنویت و شهادت و بهشت اعطا کنه ان شاالله . اونایی هم که فرمون زندگی شون رو خودشون به دست میگیرند و با اقناع خانواده هاشون ، یک عقد خوب و شیرین در کنار شهدا رو برای خودشون میسازن ان شاالله زندگی پر نشاطی داشته
به سر و ته زندگی ها که فکر میکنم حس میکنم خیلی از آدمها از جایگاه خودشون ، شغلشون و موقعیت اجتماعی خودشون راضی نیستن...به عمق این نارضایتی که فکر میکنم میبینم خود کرده را تدبیر نیست یعنی همه ادم ها مسئول مستقیم و غیر مستقیم جایگاهی هستن که در اون روزگار سپری می کنن
گاهی واقعا میشه شرایط و با کمی تلاش و سختی تغییر داد 
ولی مشکل اصلی اینه که آیا واقعا همه آدمهای ناراضی تغییر و قبول می کنن؟ 
یا حتی چند درصدشون بعد قبول کردن ، تن به سختی های تغییر ش
و باز هم دنبال کننده ی خاموش. :) الان وبلاگم سه تا دنبال کننده ی خاموش داره.اگه خودشون رو معرفی کنن،خوشحال می شم.هر چند می دونم بی فایده است که ازشون بخوام خودشون رو معرفی کنن. :)
دنبال کننده های خاموش،لطفا خودتون معرفی کنین تا بشناسمتون. ^_^
اگر وکیل میشدم، در بهترین و شریف ترین حالت ممکن میتونستم مدافع حقوق آدم هایی بشم که زبان دفاع کردن از خودشون رو ندارن. آدم هایی که حتی گاهی زبان اعتراض هم ندارن. یعنی بگردم افرادی رو پیدا کنم که حقشون و شأنشون زندگی ای که دارن نیست، ولی اینو نمیدونن؛ و بعد از اینکه بهشون یادآوری کردم نباید حقوقشون رو بر خودشون حرام بدونن، بهشون کمک کنم.
نه برای اینکه قهرمان مظلومین بشم! این کارو بیشتر به این خاطر انجام میدادم که «بچه پررو»*هایی که فکر میکنن
سلام
یه جایی مطلب "قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر" در رابطه با زنانی که شوهراشون رو با کارهاشون اذیت و آزار میدن و سرپیچی میکنن و سر ناسازگاری دارن خوندم، جالب بود، دوست داشتم شما هم بخونین، شاید حواستون کمی جمع بشه که با توهمات احمقانه زنانه، با ندانم کاری، با بلاهت و بی عرضگی، با بیشعوری و نفهمی انقدر کرم تو زندگی خودتون نریزید و زندگی خوبتون رو به گند نکشین!
+ من خیلی رویکردم استنادات مذهبی نیست، ولی خب تو این مدت خیلی از زنان ظاهرا مذهب
امروز توی خانه اندیشمندان علوم انسانی، به همت بچه‌های این مجموعه، فیلم #خانه_پدری ساخته جنجالی کیانوش عیاری رو دیدم.
باید بگم از نظر فیلمنامه و روایت، همونطور که حسین خان معززی‎نیا گفتن، میشه فیلم رو بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران دونست. هرچند در نقطه‌ی مقابلِ طراحی صحنه فوق‌العاده‌ی کار، بازی‌ها چنگی به دل نمی‌زدن و گاه، حرص مخاطب رو هم درمیارن.
اما یه مسئله موقع دیدن فیلم توی ذهنم می‌چرخید و همش دنبال جوابش بودم. اینکه جدا از خشونتِ
سازمان سنجش یه فرصت مجددی برای کسایی که کنکور ارشد شرکت کردن و قبولی نداشتن و یا از رشته محل قبولی خودشون راضی نیستن گذاشته تا بتونن با شرکت تو تکمیل ظرفیت ارشد ۹۹ ، به نقل از سایت مشاوره تحصیلی کارشناسی ارشد تحصیلیکو یکبار دیگه شانس خودشون رو برای قبولی بسنجن و ثبت نام خودشون رو تو تکمیل ظرفیت کارشناسی ارشد 99 انجام بدن .
 
برای مطالعه متن کامل مقاله روی لینک زیر کلیک کنید :
 
 
www.tahsilico.com/web/articles/view/1003/تکمیل-ظرفیت-ارشد-۹۹.html
 
کلیک کنید
9
[ T y p e h e r e ]
همسایهی پری
خجالت بکش دخترتو مگه نمیگی نامزد پسر عموت «: پرینازمتعجب گفت
هستی اونوقت چشمت دنبال پسر مردمه....؟
-واسه سرگمی که بد نیست....!درثانی، اون نامزدم نیست و به زور ازمن
بله رو گرفتند، خودشون بریدندودوختند وکف زدند، و به خودشون آفرین
گفتند، امیر با قد یه وجب و نیمی اش حالم رو بهم میزنه، تو که می دونی
من چقدر ازمرد های قدکوتاه بدم میاد، کنار هم مثل فیل وفنجون
هستیم....! بالاخره یه روز حالشو میگیرم ....من دیگه باید برم داد
بسم الله
از جمله فرهنگهای مسخره مون اینه که به محض اینکه خبری از بچه بشه شروع میکنن به پرسیدن اسمش حالا اصلا معلوم نیس دختره یا پسر،برای خودشون اسم هم انتخاب میکنن. تازه مورد داریم میگه شما هرچی میخوای بذار، ما فلان اسم صداش میکنیم!
بنده خدایی از اقوام رو سین جیم کرده بودن که اسم بچه ت رو چی میخوای بذاری و گفته بود محمد حسن، اونم به خاطر دل حضرت زهرا.س. که گفته بودن نام حسن غریب هست. 
کل خاندان تا هفت پشت غریب تر زنگ میزدن که حالا محمد حسن شد اسم
 
 
،  در تک تک لحظه ها ، لحظه ای خوب و لحظه ای هم شاید بد ، لحظه ای خوش و لحظه ای شاید  ناخوش ، این لحظه به لحظه ها دست بدست هم میدن و میشن لحظات عمر ما ، اونقدر زندگی کوتاهه و اونقدر آدمها در هیاهوی زندگی غرق میشن که هیچکسی هیچکدوم از دلشوره ها و نگرانی ها و رنج هایی رو که ما کشیدیمو یادش نمیاد ، آدمها رنجهای گذشته  خودشون رو هم در گذر زمان دیگه فراموش میکنن چه برسه به رنج هایی که ما متحمل شدیم ، آدمها همه فکر میکنن خیلی خوب رفتار کردن و حتی اونم
تازه یه کم گوشمون داشت از شنیدن خبرهای بد امن میشد که باز این خبر شیرهای آلوده اعصابمون رو بهم ریخت. 
برای من که یه مادرم، شاید دردناک ترین خبر همین باشه که شیری که بچه م میخوره آلوده ست. اونم آلودگیی که با هیچ جوشوندن و پاستوریزه کردنی از بین نمیره.
برای خودم خوردن یا نخوردن شیر چندان اهمیتی نداره. هرچند این روزها از هر طرفی که میچرخم، یه سری از استخونام صدا میدن و موقع نماز مجبورم دستم رو به زانوم بگیرم و پاشم و احساس میکنم تا پوکی استخوان فا
مدارس فرهنگ برای پذیرش داوطلبا تو رشته ادبیات و علوم انسانی تاسیس شده که داوطلبای متقاضی ثبت نام تو مدارس فرهنگ باید با توجه به زمان ثبت نام مدارس فرهنگ استان خودشون به نقل از سایت مشاوره تحصیلی مدارس تحصیلیکو ، به صورت حضوری و یا اینترنتی ثبت نام خودشون رو انجام بدن. برای همین متقاضیا پیگیر اخبار برای اطلاع از تاریخ ثبت نام دبیرستان فرهنگ استان خودشون هستن تا یه وقت از مهلت ثبت نام دبیرستان فرهنگ جا نمونن .
 
برای مطالعه متن کامل مقاله روی
سلام خدمت دوستان عزیز
با توجه به درخواست های مکرر شما مبنی بر دریافت قالب باید عرض کنم که بنده این قالب رو خودم طراحی نکردم و طراح همین قالب گفتن که بزودی قالب رو در وبلاگ خودشون منتشر میکنن و کار خودشون رو در عرصه قالب وبلاگ بیان شروع می کنن
 
+کسانی که قالب رو میخوان یکی دو هفته صبر کنن تا این قالب رو با ویژگی های جدید و رنگبندی های متفاوت در وبلاگی که بزودی افتتاح میشه و بنده هم بزودی لینکش رو میزارم با کپی رایت طراح دریافت کنن :)
 
مرسی از تو
عنوان مطلب چیزی شبیه به شوخی یا مثلا یه لطیفه خنده دار می مونه امّا خیلی از ما دنبال همین موضوع هستیم. من کاری به تفکرِ درست یا غلطش ندارم امّا هر کس با هر تفکّر و دیدگاهی قطعا مخالفانی خواهد داشت. قرار هم نیست این مخالفت چندان هم تو چشم باشه و خیلی وقت ها با باز شدن سرِ صحبت و یا بوجود اومدنِ یک سری شرایط که آدما خودشون رو بهتر نشون می دن این مخالفت ها بیشتر به چشم میاد. مثلا اگه من یه مطلب بنویسم درباره طرفداری از رهبری، قطعا خیلی ها می پسندن و
سلام خدمت همه عزیزان
سوالم در مورد بدبینی و بی اعتمادی دو جنس نسبت به همِ و اتفاقی که اخیراً شدید هم شده جنگ جنسیتیِ فکرم به شخصه خیلی درگیره این قضیه است.
بعضی جاها دیده میشه که یه عده از خانوم ها میگن جامعه ما مردسالاره، جامعه ما ضد زنه، بعد شروع به رفتار و حرف های مردستیزانه میکنن، بعد به موازات همین آقایون هم جواب شون رو میدن یه فضای بشدت مسموم و کینه ای ایجاد میشه، نمیدونم در جریان هستید یا نه اما اگه دقت کنید اون هایی که یه جورایی مثلا تو
اومده میگه می رفتی خانوم معلم می شدی واسه خودت دیگه
این دکتر بازی چیه راه انداختی
گفتم حالا تو چرا تنگته؟
گفت خب خواهر زاده می

حالا به اینکه من خودم نزده می رقصم کاری نداریم
ولی اینهمه تشویق و حمایت خاندان مون رو که می بینم ها
اصا اشک شوق تو چشام جمع میشه :/
آدمایی که ته ته هدف زندگی شون داشتن یه حقوق کارمندی و صبح تا ظهر سر کار رفتن و پس انداختن چند تا بچه و پیاده کردن این سِیر رو بچه هاشونه
ولی من نمیذارم اینجور بمونه
می کَنَم
جدا میشم
نمیذارم
سلام 
شاید کم و بیش یه آدم هایی اطراف تون دیدین که با خودشون حرف میزنن، اونم با صدای بلند. و بعضی وقت ها هم کسی پیش شون نیست، همراه حرف زدن شون با صدای بلند میخندند و فحش میدن، تنهای تنها هستن، نمیدونم با کی حرف میزنن؟
به خدا ازشون میترسم، کلی تو نت گشتم این بیماری نبود، آیا این بیماریه، اسم این بیماری چی هست، چرا آدم هایی بزرگسال بیشتر درگیرش هستند؟، درمان این بیماری چیه و چطور میشه پیشگیری کرد؟
ممنون 
ادامه مطلب
 
ℓℓℓℓℓℓℓℓℓℓ ℓℓ ℓℓℓℓℓℓℓℓ ℓℓℓℓℓℓℓℓℓℓ ℓℓℓℓℓℓℓℓℓℓ
‌‌این جوکو تو صفحه دکترا دیدم ؛ خودشون که خیلی میخندیدن!
بخند کلاس داره ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 
چطور گذشت؟
 
بالا و پائین زیاد داشت ولی خوب بود 
خدا رو شکر
 
خوب آدم ها خودشون رو نشون دادن و خوب راه نشون داده شد ...
 
بی شک شهادت حاج قاسم و بالتبع تشییع جنازه بی نظیر در تاریخ سردار سلیمانی که هنوزم با یادشون اشک تو چشمام جمع میشه مهم ترین واقعه امسال بوده؛ من از چهار راه ولیعصر تا میدون آزادی اومدم و ندیدم کسی رو که از سر خلوص و از ته دل غصه دار نباشه...
 
از اون ور همین شهادت خیلی ها رو دگرگون کرد، خیلی تاثیر داشت مخصوصا روی خودم؛ خدا رو شکر!
احساس تنهایی شدیدی میکنم.
نمیخوام شروع کننده‌ی هیچ مکالمه‌ای باشم و مثل یک احمق تمام عیار منتظرم ی نفر بهم پیام بده..
سخت و غمگینم
شب‌ها دلم میخواد گریه کنم.. و این کار حس خوبی بهم میده
برای از اینجا رفتن لحظه شماری میکنم..
دلم میخواد برم خونه.. ولی نگرانی‌های خونه دلسردم میکنه..
از همه خسته‌م.
آدم‌ها هرروز بیشتر از روز قبل ناامیدم میکنن و تازه باعث میشن من هم مثل خودشون بشم
بدبین‌تر ، سخت‌تر ، با تنهایی بیشتر!
به خودم میگم وقتی هیچکس مراعات
 
جزء معدود کشورهای اسلامی هستیم که
از سطح امنیت بالایی برخورداریم نه جنگ داخلی ، نه
جنگ فرقه ای و نه بمب گذاری .
ولی در بین مردمانی زندگی میکنیم که اغلب عامل
انتهایی هستن !!
نه در کوچه و بازار ، بلکه در ذهن خودشون بمب ترس رو
ب افکار و عقایدشون میبندن و 
ب افکار و عقاید همنوع خودشون حمله میکنن ...
متاسفانه هر دو آسیب میبینن ، فرقی نمیکنه
جمهوری اسلامی ، نظام شاهنشاهی یا هر حکومتی
تحت هر عنوانی
وقتی مردمانش نخوان ب عقاید همدیگه احترام بگذارن
از ا
 
جزء معدود کشورهای اسلامی هستیم که
از سطح امنیت بالایی برخورداریم نه جنگ داخلی ، نه
جنگ فرقه ای و نه بمب گذاری .
ولی در بین مردمانی زندگی میکنیم که اغلب عامل
انتحاری هستن !!
نه در کوچه و بازار ، بلکه در ذهن خودشون بمب ترس رو
ب افکار و عقایدشون میبندن و 
ب افکار و عقاید همنوع خودشون حمله میکنن ...
متاسفانه هر دو آسیب میبینن ، فرقی نمیکنه
جمهوری اسلامی ، نظام شاهنشاهی یا هر حکومتی
تحت هر عنوانی
وقتی مردمانش نخوان ب عقاید همدیگه احترام بگذارن
از ا
کاش یه الزام قانونی هم بود که اونایی که دعوا میکنن، اگه وسط دعوا چیز میز پرت کردن و شکست و خرد و خاکشیر شد خودشون جمع و جور کن، جارو بکشن و تمیز کاری کنن. نه که قرت بزنن بیرون و اون بدبختی که حتی شاهد صحنه لذتبخش گیس و گیس کشی هم نبوده مجبور بشه جور این‌ها رو بکشه.
خیلی می سوزه، مجبورم سکوت کنم، مجبور خود خوری کنم. جرأت گفتن و حرف زدن ندارم اصلا... دارم ذره ذره آب میشم... کاش کسی هم بود کنار من تا.... ولی همه میرن، چون همه خودشون رو میبینند، نیازهاشون رو...
خدایا دلم گرفته، میدونمم برای دلم کاری نمی کنی...
وقتی یک مدت طولانی غذا به بدن نرسه ،یقینا بدن واکنش نشون خواهد داد، اینجا دیگه بحث ضرورت مطرحه و گوشت مردار و انسان هم مباح خواهد بود!
اگر از گوشت مردار تغذیه بشه زنده خواهد ماند اما عذاب وجدان میگیره و تصمیم می گیره از مردار تغذیه نکنه اما باز هم از گرسنگی به گوشت مردار پناه میبره، بعد از یک مدت که گوشت مردار هم تموم میشه ، تنها راه زنده موندن، تغذیه از بدن خودش هست، حالا هر چقدر این کار دردناک و تهوع آور باشه.....
یک عده براشون زنده موندن مهمه
گروه های تلگرام زیادی در تلگرام ساخته شده اند. و هر کدوم دنبال کار و فرآیند خاصی هستند.
مثلا یک گروه مخصوص چت هست.
 یک گروه مخصوص گپ است.
یک گروه تلگرام مخصوص کار است و یا ......
برای پیوستن به گروه های تلگرام باید لینک گروه های تلگرامی رو داشته باشید.
گروه چت تلگرام در مورد چت هست.
و می توان داخل آن چت کرد. و هر گروه تلگرام قوانین خودش رو داره.
مثلا یک گروه تلگرام زیر 25 سال ممنوع هست.
یک گروه تلگرام مخصوص تهرانی هاست و ....
گروه و قوانین زیادی وجود دار
بعضی ها دارن از اسم کاربری من استفاده میکنن تازگی ها خیلی ها با نام کاربری من.....هستم بازدید وبلاگشون رو با پست هایی با این نام کاربری بالا میبرن ولی وقتی ازشون خواهش میکنم این کار رو نکنن باز حرف خودشون رو میزنن...
نمیدونم چی کار کنم...
ای خدا
شاید در این دنیا اغلب کسانی که موفق هستند آدم های جسوری باشند که فرصت امتحان کردن و اشتباه کردن رو به خودشون دادن. در مقابل افرادی که از زندگی شون راضی نیستند و خودشون رو آدم موفقی نمی دونن ممکنه بارها فرصت امتحان کردن یک اتفاق جدید رو از دست داده باشند. 
راستش الن که خوب فکر میکنم می بینم برای اینکه یه کاری رو شروع کنی لارم نیست که ماملا متخصص باشیم و همه فوت و فن ها رو بلد باشیم، چون همچین چیزی غیر ممکنه
آدم باید شروع کنه و در پروسه ای داره کا
شاید در این دنیا اغلب کسانی که موفق هستند آدم های جسوری باشند که فرصت امتحان کردن و اشتباه کردن رو به خودشون دادن. در مقابل افرادی که از زندگی شون راضی نیستند و خودشون رو آدم موفقی نمی دونن ممکنه بارها فرصت امتحان کردن یک اتفاق جدید رو از دست داده باشند. 
راستش الن که خوب فکر میکنم می بینم برای اینکه یه کاری رو شروع کنی لارم نیست که ماملا متخصص باشیم و همه فوت و فن ها رو بلد باشیم، چون همچین چیزی غیر ممکنه
آدم باید شروع کنه و در پروسه ای داره کا
آمریکا، آذری جهرمی را تحریم کرد ... (به نقل از ایسنا)
.
.
.
نه خوشم اومد امریکا و ترامپ هم یه وقتهایی به درد می خورند. حداقل انتقامی که من خودم می خواهم از این پدرمادرنیامرزیده ها بگیرم و قدرتش را ندارم، از طرف من می گیرند!!
دستت درد نکنه ترامپ. این یکی رو درست زدی و خیلی حال داد. این بچه سوسول چند روزی بود خودش رو شِت کرده بود ... امیدوارم بیشتر تو برجک این بت های از خود راضی و ظالم بزنی. 
نفر فقط فکرش اینه که مثل سریش بیشتر واسته اصلن براش مهم نیست چن
سلام
میخواستم یه پیشنهادى بدم که اگه به تصویب اکثریت رسید در خانواده برتر قانون بشه.
از این به بعد کامنت هاى کسانى که به صورت "به ..." هستند تایید نشه! ببینید اکثر کسانى که قدیمی هاى وبلاگ هستن با یه اسم خاص فعالیت میکن و یه شخصیت مجازى براى خودشون دارن و اهل وبلاگ با این اسم و هویت یه اطلاعات حداقلى از وضع مذهبى، ادبیات، اخلاق حدودى، موضوعاتى که در اون بیشتر تبحر داره و مسائلى از این قبیل دارن و وقتى دارى باهاش گفت و گو و بحث میکنى یه حداقل اطلا
یه سرى از انسان ها،اطرافمون رو احاطه کردن که هیچ وقت نمیشه از دستشون نفس راحت کشیدانقدر رفتار هاشون احمقانه و در عین حال بچگانه ست،که پررو پررو،وایمیستن جلوت و میگن که تو بچه اى!تیکه کلام اکثرشون هم،اسکل ه.هیچى هم جز این بلد نیستن!فکر میکنن خیلى شاخ ان ولى خبر ندارن که بین هم نوع هاى بدتر از خودشون،شاخ ان!معمولا باید جلوى اینجور افراد،که جدیدا خیلى زیاد شدن،سکوت کرد ولى اونا انقدر نفهم و بى شعورن،که فکر میکنن ما نمى تونیم جوابشون رو بدیم.وق
کانال لباس زنانه با انواع لباس های زنانه در خدمت شما هست و شما میتونید لباس خودتون رو از طریق این کانال تهیه کنید، اما برای تهیه لباس زنانه خودتون کافی هست تا به ما پیام بدین تا ما لباس مورد نظر شما را برایتان ارسال کنیم و شما میتوانید هزینه لباس خریداری شده خودتان را درب منزل پرداخت کنید.
این کانال لباس زنامنه انواع لباس های زنانه رو هم داره و شما میتونید هر لباسی رو که دوست داشتین به ما بگین و شاید انون لباس در داخل کانال هم نباشه، ولی مهم ن
اساسا آدم ها دو دسته ان:
اونهایی که به نیازهای اساسی خودشون در مسیر رشد و کمال عالم هستند و اونهایی که به این نیازهایی که گفتیم عالم نیستن
حالا دسته ی اول خودشون دوگروه میشن؛ اونهایی که به علم شون عمل می کنن که اینها آفرین دارن، دارن به کقصد می رسونن خودشونو ان شاءالله؛ و گروه دومی هم اونهایی هستند که به علم شون عمل نمی‌کنن این‌ها خیلی بسیار...(انگار این طیف خیلی ها رو در برمیگیره)
دسته ی دوم اونهایی هستند که عالم به نیازهای اساسی رسد و کمال ن
امروز با یکی از بهترین دوستام در مورد اجرای اول دیشب عصر جدید بحثی پیش  اومد من میگفتم: اخه یعنی چی اونا از لذت زندگی هیچی نمفهمیدن اونا هیچی از لذت چیپس و پوفک نمیدونن اونا نمیدونن وقتی داری با دوستات چیپس مخوری و به اخراش میرسه از ترس جونت کنار میکشی یعنی چی اونا نمیدونن وقتی کل چیپس و بر میداری میدووی و بقیه به دنبالتن یعنی چی اونا نمیدونن اصلا سوس مایونز چه شاهکاری هست اونا به قیمت سلاتمی لذت این زندگی رو از خودشون جدا کردن اونا اصلا نمید
اه اه اقد بدم میاد از اینا چه بخوان روانشناس باشن چه جاسوس که مارو از دور کنترل و به خیال خودشون درمون میکنن این آدم های حقیر که نمیدونن نماز عشاء چند رکعته اومدن بالای سر ما تا به اصطلاح درمانمون کنن و دارن حقارت خودشون رو اثبات میکنن که اسلام پیروز است و مومن حالا اینا هرچقد بخوان زور بزنن مثل حیوان سرجای خودشون پیشرفت نمیکنن انگار تقصیر منه که نمیتونن نقشه های شومشون و ریاست ها و مسولیت های پست دنیوی رو تصاحب کنن اصلا هم دلشون واسه ما نمیس
- فکر میکنی در مسئله ازدواج، وضعیّت قدیم بهتر بود یا الآن؟: من فکر میکنم قدیم بهتر از الآن بود.
- ولی به نظر من الآن بهتره؛ ازدواجهای قدیم ندیده و نشناخته و از روی مصلحت بود، ولی الآن دخترا و پسرا خودشون با شناخت کافی همدیگه رو انتخاب میکنن.
: پس چرا آمار طلاق اینقدر رفته بالا؟!
- چون زنهای قدیم اهل سوختن و ساختن بودند، ولی الآن بیدار شده ند و به حقوق خودشون واقفند.
: ولی اونها خودشون گفته ن که شوهراشونو از صمیم دل دوست دارن. پسرای امروز خیلی هم از

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خلاصه مدیریت رفتار سازمانی برومند pdf